کرامات بی بی رقیه (س)
حجت الاسلام و المسلمین حامى و مروج مکتب اهل بیت علیه السلام آقاى حاج شیخ محمود شریعت زاده خراسانى ، طى نامه اى در تاریخ دوم جمادى الثانیه ۱۴۱۸ هجرى قمرى دو کرامت به دفتر انتشارت مکتب الحسین علیه السلام ارسال نموده و مرقوم داشته اند:
۱٫ روزى وارد حرم حضرت رقیه علیه السلام شدم ، دیدم جمعى مقابل ضریح مقدس مشغول زیارت خواندن و عزادارى مى باشند و مداحى با اخلاص به نام حاج نیکویى مشغول روضه خوانى است از او شنیدم که مى گفت :
خانه هاى اطراف حرم را براى توسعه حرم مطهر خریدارى مى نمودند. یکى از مالکین که یهودى یا نصرانى بود، بهیچوجه حاضر نبود خانه خود را براى توسعه حرم بفروشد. خریداران حاضر شدند که حتى به دو برابر و نیم قیمت خانه را از او بخرند، ولى وى نفروخت . بعد از مدتى زن صاحب خانه حامله شده و نزدیک وضع حمل وى مى شود. او را نزد پزشک معالج مى بردند، بعد از معاینه مى گوید: بچه و مادر، هر دو در معرض خطر مى باشند و خانم باید زیر نظر ما باشد. قبول کردند، تا درد زایمان شروع شد. صاحب خانه مى گوید: همسرم را به بیمارستان بردم و خودم برگشتم و آمدم درب حرم حضرت رقیه علیه السلام و به ایشان متوسل شدم و گفتم اگر همسر و فرزندم را نجات دادى و شفاى آنان را از خدا خواستى و گرفتى خانه ام را به تو تقدیم مى کنم
مدتى مشغول توسل بودم ، بعد به بیمارستان رفتم و دیدم همسرم روى تخت نشسته و بچه در بغلش سالم است . همسرم گفت : کجا رفتى ؟ گفتم رفتم جایى کارى داشتم . گفت : نه رفتى متوسل به دختر امام حسین علیه السلام شدى . گفتم از کجا مى دانى ؟ زن جواب داد: من ، در همان حال زایمان که از شدت درد گاهى بیهوش مى شدم ، دیدم دختر بچه اى وارد اطاق بیمارستان شد و به من گفت : ناراحت مباش ، ما سلامتى تو و بچه ات را از خدا خواستیم ، فرزند شما هم پسر است ، سلام مرا به شوهرت برسان و بگو اسمش را حسین بگذارد. گفتم : شما کى هستید؟ گفت : من رقیه دختر امام حسین علیه السلام هستم .
بعد از روضه خوانى از مداح مذکور (حاجى نیکویى ) سوال کردم این داستان را از که نقل مى کنى ؟ در جواب گفت : از خادم حرم حضرت رقیه علیه السلام نقل میکنم ، که خود از اهل تسنن مى باشد و افتخار خدمتگزارى در حرم نازدانه امام حسین علیه السلام را دارد و پدرش هم از خادمین حرم حضرت رقیه علیه السلام بوده است
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: پیرامون امام حسین